BİLDİRİ:ÖZÜR DİLİYORUM İMZA KAMPANYASİ MARKSİST TUTUMLA AYKİRİDİR
"dünyanin karşisina yeni bir ilkeyle çikip doktriner bir havada 'doğru budur,önünde diz çökün' demiyoruz.Dünyanin kendi ilkelerinden hareketle dünya için yeni ilkeler gelişdiriyoruz.Dünyaya dönüp 'savaşimlarimizi kesin,aptalcadir,biz size mücadelenin doğru sloganini verecegiz' demiyoruz.Biz sadece dünyaya gerçekte ne için mücadele ettigini gösteriyoruz.Ve bilinç,dünyanin istemese de kazanmak zorunda olduğu bir şeydr." (K.Marks,"Arnold Roge'ye mektup",Eylül 1843)****************************Özür diliyorum imza kampanyasi Ermenilerden özür dilemek için böyle yazir:"1915'te Osmanlı Ermenileri'nin maruz kaldığı Büyük Felâket'e duyarsız kalınmasını, bunun inkâr edilmesini vicdanım kabul etmiyor. Bu adaletsizliği reddediyor, kendi payıma Ermeni kardeşlerimin duygu ve acılarını paylaşıyor, onlardan özür diliyorum."***************************Bizce özür diliyorum imza kamanyasi marksist açidan yanlişdir,çünkü:1-Bu kampanyanin metninde böyle anlaşilir ki kampanyanin metnini (yazisini)yazanlar konuya bütün hakim olduğlarindan emindirler.2-Bu imza kampanyasinin yönü "tutum yanli"("davranma yanli")(behavioural tedency)çizgisinde seyr edir,ve istikrayi bir bakişdir.Davranma yanli açidan ilk hareket ettiginiz nokta,deneysel görme(deneysel görsel)noktadir,kampanyanin metni diyorki :1915te türkler Ermenileri felakete maruz koymuş,bundan dolayi ben Ermenilerden özür diliyorum.Ancak bu pozitivist çizgi şu detaylari(cüziyati)hesap etmir,ya göz ardi edir:A-Ermeni-Türk(Azeri Türkleri)savaşinin yadlar ara(beynulezhan)etkisi göze alinmiyor,Ermeni-Türk pröblemi sona ermeyip,bu kampanya metni içre "siyasal zaman" unutulmuşdur.B-Ermenistan devleti ve Ermeni miiyetçilerinin bu kampanyadan şimdiki irkçi amaçlari için ters yararlanmak ihtimalleri nezere alinmamişdir.C-Bazi Kürt elemanlari,Türkiye devletinin onlara karşi yürüttügü milli siteme darbe vurmak için bu kampanyaya katilirlar,ancak bu hareket konunun "yadlar ara" meselesinin etkisini ve "tarisel zamani" göze almayir ve Türkiyenin ulusal düşünce sistemine darbe vurmak için meselenin başka boyutlarini kurban edir.D-Bu kampanya,ters kampanyalara zemin yarada bilir,'1990 civarinda Karabağ,xocali facialari için Ermeni ziyalilari bir özür diliyoruz kampanyasi yapsin görelim' derler şimdiden. yekonlaşdiririk:Bu kampanyanin metnini imzalayan kimseler pratikde özlerini konunun bütün boyutlarina hakim bilip bundan elave o dönemde Ermenilerin felaketini yalitik halde görüp bundan dolayi şahsi halde özür diliyorum derlerBu kampanya işçi sinifinin halklar ara mücadelesine yardim etmeyir çünkü konuda tarihsen zaman unutulur.Bu kampanya insan haklarini korumak yatakinda kolayca Ermeni milliyetçilerinin ve devletinin ters istifadesine maruz kala bilir,ancak bu "davranma yanli" çizgi öz zatinda zihinsel ve kültürel fenomenlerin etkisini ve "tarihsel zamani" görmiyor ve hayal edirki siyasal elemanlari tarafsiz halde ve tekce insan haklari üzerinde doğru analiz etmeye güçlüdür,bu tutum Marksist tutumuyla tam aykiridir,ve bu yanliş tutum halklarin işçi emekçi siniflerinin mücadelesine yardim etmiyor,ya yardim rolu gösterirse bile sonuçda milliyetçi tarzda yardim gösterir.Bizce bu ve buna benzer başka haklarin kampanyalari,halklar ara işbirligile ve başka bir metnle detaylari nezerde alarken,irkçi elemanlar ve devletlerin ters istifadesini engellemekle yapila bilirdi.Mazlum millet olarak Türkiye,Ermenistan,Azerbaycan,Gürcüstan ve Kürt halkinin bu konuda rolu vardir.Emperyalist paylaşim savaşlari,milliyetçi amaçlar,dinsel çelişgiler yüz yillar bundan önceden günümüze kadar uzanmişdir,bu konuyu tam aydinlatmak ve çözmek için aslinda günümüzde bir işçi Enternasyonalina ihtiyaç var,ya helelik makdur deyilse Türk,Ermeni,Azeri hatta Kürt ve Gürcü Marksistler tarafindan yazilmiş bütün detaylari ihtiva eden bir bildiriye ihtiyaç vardir.
BÜTÜN HALKLARİN DOSLUK VE KARDEŞLİK UMİDİLE
AZERBAYCAN KOMÜNİSTLİK BİLDİRİLERİ(AZKOB)
Friday, January 9, 2009
Thursday, January 8, 2009
تغییر قانون کار... زینت میر هاشمی
تغيير قانون کار به زيان کارگران و مزدبگيران
زينت ميرهاشمیقانون کاری که توسط مجمع تشخيص مصلحت رژيم در ۲۹ آبان ۱۳۶۹، تصويب شد تا کنون به نفع کارفرمايان و دولت به مثابه کارفرمای بزرگ پيش رفته است. با پيش برد خصوصی سازی در ۸۰ درصد صنايع که منجر به نابودی بخشهای توليدی سابقه دار شد، تغيير اين قانون در نهادهای حکومتی مورد بحث است. حکومت برای جذب سرمايه های خارجی، حمايت بيشتر از سرمايه داران و پيش برد سياستهای نئوليبراليستی، که خصوصی سازی جزئی از آن است، در جهت تغيير قانون کار به نفع سرمايه داران است. هر گاه که تغيير قانون کار طرح شده است، کارگران و مزدبگيران به شدت اعتراض کرده اند. شرايط را طوری بر نيروی کار سخت می کنند که بخش مهمی از اعتراضهای کارگری بر سر حفظ شرايط و جلوگيری از بدتر شدن وضعيت کاری انجام می شود. خصوصی سازی که به بهانه ايجاد کار و باروری توليد به دستور ولی فقيه صورت گرفته است به ناامنی کار، بحران در بخشهای توليدی، تعطيلی و نيز افزايش بيکاری انجاميد. خصوصی سازی در حقيقت به جابه جايی سرمايه در وابستگان حکومتی، و ايجاد رانت خواران شده است. خصوصی سازی که می توان به آن اقتصاد شبه دولتی گفت زيانهای زيادی بر وضعيت معيشتی کارگران و نيز بر اقتصاد کشور وارد کزده است. طرح تحول اقتصادی که احمدی نژاد آن را مطرح کرده موجب مخالفت پايوران رژيم هم قرار گرفته است. البته هراس آنها از گسترده شدن اعتراضهای کارگری است. رئيس کميسيون انرژی مجلس رژيم در رابطه با طرح «تحول اقتصادی» احمدی نژاد «هشدار» داده است. حميد رضا کاتوزيان گفته است:«ممکن است با برخی اعتصابات اجتماعی مواجه شويم، از اين رو اصلاح طرح تحول اقتصادی پيش از اجرای آن الزامی است.» (سرمايه ۱۸ آذر) در ماه گذشته يک بند به ماده ۲۱ فانون کار اضافه شده است. بر اساس اين بند، دست کارفرمايان برای اخراج کارگران و لغو قرارداد کار بيشتر باز خواهد بود. بر اساس بند (ز) کافرمايان می توانند در صورت کاهش توليد و يا نياز به تغييرات ساختاری به قراردادهای کار خاتمه دهند. بر اساس گزارش رسانه های حکومتی، اين بند در جلسه ای با حضور «فقهای شورای نگهبان، وزيران و کارشناسات و روسای کميسيونها مربوطه از دولت و مجلس رژيم طرح و به تصويب رسيده است.»هر ساله حداقل دستمزد توسط شورای عالی کار تعيين می شود. اين حداقل دستمزد از آنجايی که با سبد هزينه کارگران و مزدبگيران و نيز رشد تورم خوانايی نداشت، هيچگاه به بهبود وضعيت زندگی کارگران و مزدبگيران کمکی نمی کرد. طرح تحول اقتصادی احمدی نژاد، در نظر دارد که حتا اين مقدار ناچيز افزايش دستمزد را از برنامه حذف کند. اين طرح به بهانه اين که با افزايش دستمزدها، بهای کالاها افزايش پيدا می کند، حذف افزايش دستمزد را مطرح می کند يا به عبارتی «تعيين حداقل دستمزد» را از برنامه حذف کند. احمدی نژاد فريبکارانه در ازای آن «يارانه های مستقيم» را طرح می کند. بحث يارانه ها که قرار بود در مجلس مطرح شود به تعويق افتاده است. اين سياست دست گارفرمايان را برای خريد نيروی کار به هر قيمتی باز می گذارد. با توجه به بيکاری فزاينده و گستردگی قراردادهای کار موقت، عدم تعيين حداقل دستمزد استثمار کارگران و مزدبگيران را شديدتر می کند. از طرفی ديگر «يازانه» ها امری ناممکن و در صورت اجرا متغير است. کارگران و مزدبگيران حق خود را می خواهند نه يارانه ای که شکل صدقه دارد و هيچ جايگاه مشخصی در سبد هزينه زندگيشان نمی تواند داشته باشد. از هنگامی که بحث قطع سوبسيدهای دولتی روی برخی کالاها و نيز ارائه يارانه ها مطرح شده است، قيمت کالاها رشد سرسام آور داشته است. بهای مواد خوراکی در ماه گذشته بين ۳۰ تا ۱۰۰در صد افزايش داشته است.روز ۲۶ آذر تعدادی از تشکلهای کارگری طی فراخوانی با عنوان «افزايش دستمزدها و برخورداری از يک زندگی انسانی حق مسلم ماست» خواهان امضای طومار از طرف کارگران شدند. اسامی تشکلهايی که اين فراخوان را امضا کرده اند چنين است:سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحاديه آزاد کارگران ايران – سنديکای کارگران کشت و صنعت نيشکر هفت تپه - انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه –کارگران شرکت ريسندگی پرريس– کارگران کارخانه شاهو– کارگران فرش غرب بافت و جمعهايی از کارگران:عسلويه – شرکت صتايع فلزی - لوله و پوشش سلفچگان- لاستيک البرز- نورد لوله و پروفيل ساوه- شرکت مکان سازان - پتروشيمی پلی اتلين سنگين کرمانشاه- کارخانه فرامان صنعت - کارخانه اخگر گاز - شرکت سيم کابل - آجر پزی شيل سنندج – کارخانه نير پارس - گونی بافی سما - شرکت آجين سازه - کارخانه فراساز - صنايع شيميائی اصفهان LAB - پتروشيمی اصفهان و جمعهايی از کارگران ساختمانیحداقل دستمزد بايد بر اساس نرخ تورم (در شرايط کنونی ۳۰ درصد) و متوسط هزينه يک خانواده ۵ نفری برای يک زندگی انسانی تامين شود. اين حداقل خواست کارگران است که در شورای عالی کار بدون حضور نمايندگان واقعی کارگران هرگز مورد توجه قرار نمی گيرد. کارگران و مزدبگيران ايران در چنين شرايط اسفبار که زندگی آنها به تباهی کشيده می شود دست از مبارزه بر نمی دارند. اول دی ۱۳۸۷
زينت ميرهاشمیقانون کاری که توسط مجمع تشخيص مصلحت رژيم در ۲۹ آبان ۱۳۶۹، تصويب شد تا کنون به نفع کارفرمايان و دولت به مثابه کارفرمای بزرگ پيش رفته است. با پيش برد خصوصی سازی در ۸۰ درصد صنايع که منجر به نابودی بخشهای توليدی سابقه دار شد، تغيير اين قانون در نهادهای حکومتی مورد بحث است. حکومت برای جذب سرمايه های خارجی، حمايت بيشتر از سرمايه داران و پيش برد سياستهای نئوليبراليستی، که خصوصی سازی جزئی از آن است، در جهت تغيير قانون کار به نفع سرمايه داران است. هر گاه که تغيير قانون کار طرح شده است، کارگران و مزدبگيران به شدت اعتراض کرده اند. شرايط را طوری بر نيروی کار سخت می کنند که بخش مهمی از اعتراضهای کارگری بر سر حفظ شرايط و جلوگيری از بدتر شدن وضعيت کاری انجام می شود. خصوصی سازی که به بهانه ايجاد کار و باروری توليد به دستور ولی فقيه صورت گرفته است به ناامنی کار، بحران در بخشهای توليدی، تعطيلی و نيز افزايش بيکاری انجاميد. خصوصی سازی در حقيقت به جابه جايی سرمايه در وابستگان حکومتی، و ايجاد رانت خواران شده است. خصوصی سازی که می توان به آن اقتصاد شبه دولتی گفت زيانهای زيادی بر وضعيت معيشتی کارگران و نيز بر اقتصاد کشور وارد کزده است. طرح تحول اقتصادی که احمدی نژاد آن را مطرح کرده موجب مخالفت پايوران رژيم هم قرار گرفته است. البته هراس آنها از گسترده شدن اعتراضهای کارگری است. رئيس کميسيون انرژی مجلس رژيم در رابطه با طرح «تحول اقتصادی» احمدی نژاد «هشدار» داده است. حميد رضا کاتوزيان گفته است:«ممکن است با برخی اعتصابات اجتماعی مواجه شويم، از اين رو اصلاح طرح تحول اقتصادی پيش از اجرای آن الزامی است.» (سرمايه ۱۸ آذر) در ماه گذشته يک بند به ماده ۲۱ فانون کار اضافه شده است. بر اساس اين بند، دست کارفرمايان برای اخراج کارگران و لغو قرارداد کار بيشتر باز خواهد بود. بر اساس بند (ز) کافرمايان می توانند در صورت کاهش توليد و يا نياز به تغييرات ساختاری به قراردادهای کار خاتمه دهند. بر اساس گزارش رسانه های حکومتی، اين بند در جلسه ای با حضور «فقهای شورای نگهبان، وزيران و کارشناسات و روسای کميسيونها مربوطه از دولت و مجلس رژيم طرح و به تصويب رسيده است.»هر ساله حداقل دستمزد توسط شورای عالی کار تعيين می شود. اين حداقل دستمزد از آنجايی که با سبد هزينه کارگران و مزدبگيران و نيز رشد تورم خوانايی نداشت، هيچگاه به بهبود وضعيت زندگی کارگران و مزدبگيران کمکی نمی کرد. طرح تحول اقتصادی احمدی نژاد، در نظر دارد که حتا اين مقدار ناچيز افزايش دستمزد را از برنامه حذف کند. اين طرح به بهانه اين که با افزايش دستمزدها، بهای کالاها افزايش پيدا می کند، حذف افزايش دستمزد را مطرح می کند يا به عبارتی «تعيين حداقل دستمزد» را از برنامه حذف کند. احمدی نژاد فريبکارانه در ازای آن «يارانه های مستقيم» را طرح می کند. بحث يارانه ها که قرار بود در مجلس مطرح شود به تعويق افتاده است. اين سياست دست گارفرمايان را برای خريد نيروی کار به هر قيمتی باز می گذارد. با توجه به بيکاری فزاينده و گستردگی قراردادهای کار موقت، عدم تعيين حداقل دستمزد استثمار کارگران و مزدبگيران را شديدتر می کند. از طرفی ديگر «يازانه» ها امری ناممکن و در صورت اجرا متغير است. کارگران و مزدبگيران حق خود را می خواهند نه يارانه ای که شکل صدقه دارد و هيچ جايگاه مشخصی در سبد هزينه زندگيشان نمی تواند داشته باشد. از هنگامی که بحث قطع سوبسيدهای دولتی روی برخی کالاها و نيز ارائه يارانه ها مطرح شده است، قيمت کالاها رشد سرسام آور داشته است. بهای مواد خوراکی در ماه گذشته بين ۳۰ تا ۱۰۰در صد افزايش داشته است.روز ۲۶ آذر تعدادی از تشکلهای کارگری طی فراخوانی با عنوان «افزايش دستمزدها و برخورداری از يک زندگی انسانی حق مسلم ماست» خواهان امضای طومار از طرف کارگران شدند. اسامی تشکلهايی که اين فراخوان را امضا کرده اند چنين است:سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحاديه آزاد کارگران ايران – سنديکای کارگران کشت و صنعت نيشکر هفت تپه - انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه –کارگران شرکت ريسندگی پرريس– کارگران کارخانه شاهو– کارگران فرش غرب بافت و جمعهايی از کارگران:عسلويه – شرکت صتايع فلزی - لوله و پوشش سلفچگان- لاستيک البرز- نورد لوله و پروفيل ساوه- شرکت مکان سازان - پتروشيمی پلی اتلين سنگين کرمانشاه- کارخانه فرامان صنعت - کارخانه اخگر گاز - شرکت سيم کابل - آجر پزی شيل سنندج – کارخانه نير پارس - گونی بافی سما - شرکت آجين سازه - کارخانه فراساز - صنايع شيميائی اصفهان LAB - پتروشيمی اصفهان و جمعهايی از کارگران ساختمانیحداقل دستمزد بايد بر اساس نرخ تورم (در شرايط کنونی ۳۰ درصد) و متوسط هزينه يک خانواده ۵ نفری برای يک زندگی انسانی تامين شود. اين حداقل خواست کارگران است که در شورای عالی کار بدون حضور نمايندگان واقعی کارگران هرگز مورد توجه قرار نمی گيرد. کارگران و مزدبگيران ايران در چنين شرايط اسفبار که زندگی آنها به تباهی کشيده می شود دست از مبارزه بر نمی دارند. اول دی ۱۳۸۷
ZAPATİSTLER FESTİVALİNDA İRAN İSLAM HAKİMİYETİ İŞÇİLERE BASKİ YAPMAKDAN DOLAYİ MAHKÜM OLDU
محكوميت يورش رژيم جمهورى اسلامى به كارگران در فستيوال زاپاتيستها در مكزيك
در جلسهء بحث و گفت و گو در مورد «سركوب»، در سومين روز از برگزارى «نخستين فستيوال جهانى خشم انسانى»، شركت كنندگان قطعنامهاى در دفاع از حقوق كارگران ايران و عليه دستگيرىهاى اخير فعالان كارگرى صادر كردند.
در اين همايش ابتدا فعالين ايرانى شركت كننده در اين فستيوال گزارش كوتاهى در مورد سركوبهاى اخير كارگران توسط جمهورى اسلامى ارائه نمودند و سپس حضار با صداى خانم منيژهء گازرانى همسر محسن حكيمى از چگونگى دستگيرى بیژن اميرى و محسن حكيمى با خبر شدند. آنگاه قطعنامهء زير در محكوميت جمهورى اسلامى و با خواست آزادى فعالان كارگرى صادر شد.
قطعنامه
ما، گروهها، سازمانها، جمعها، و افراد از كشورهاى مختلف جهان كه در «اولين فستيوال جهانى خشم انسانى» در شهر مكزيكو، در جلسهء بحث و گفت و گو حول «سركوب» حضور داريم، همبستگى خود را با كارگران زن و مردى كه در ايران براى شرايط بهتر كار، حقوق بيشتر، و حق سازماندهى آزادانه مبارزه مى كنند، ابراز مى كنيم.
ما شديداً تعقيب فعالین جنبش كارگرى مستقل توسط دولت جمهورى اسلامى ايران را محكوم مى كنيم.
ما خواستار آزادى فورى فعالين كارگرى، بيژن اميرى، محسن حكيمى، ابراهيم مددى و پدرام نصرالهى كه طى هفتهء گذشته دستگير و از همان زمان مفقودالاثر شدهاند هستيم.
زندانى سياسى آزاد بايد گردد!
مكزيك، ۲۸ دسامبر ۲۰۰۸
امضاها:
John Holloway, Universidad Autonoma de Puebla, Mexico
Raul Zibechi, Uruguay
Osar Olivera Foronda, Secretario Ejecutivo de Federacion de Trabajadores Fabriles, Bolivia
Colectivo Contra La Tortura y la Impunidad- CCTI, México
José Pascual, CGT, España
Fuga Em Rede, Colectivo Gallego de Acción Global, España
Revista Alana, Grecia
Mazza Vilma, Ya Basta, Italia
Ian Favre, Radio Zinzine, Francia
Raymundo Garcés, FRENDESO, Panama
انديشه و پيكار
Suguru Kamabayashi, Japón
Tomoyok Sueoku, Japón
Pedro C.B. Leal, Brasil
Gastón Wahnish, Argentina
Leandro Pankonin, Argentina
Hector, ASSI, España
Jon Igelmo Zaldivar, España
Sergio Jerónimo Sánchey, Coordinadora Maxel de Querétaro, México
Victor Rodriguez Reyes, Resistencia, México
Lisa Roth, Comité de Solidaridad con américa Latina, Noruega
Raymundo García, Frente Nacional de los Derechos Económicos y Sociales, Panamá
Sol Porras, Comité de Derechos Humanos, México
Antonio Martínez Hernández, Frente Estatal Contra la Represión, Querétaro, México
Eduardo Cimadevila Cavanillas, C.C. La Piluka, Madrid, España
سازمان فدائيان (اقليت)
Cuauhtli Slagado Bautista,
Guillermo Juary Tellez Romero
Culema Giowana Carrillo Aldape
Enegre Gómez, Mexico
Nora Flores Hernández, Mexico
Amelia Cruz Chavarria, Mexico
Juan Cruz Salas, Mexico
María Isabel Cruz Cruz, Mexico
Copytzy Cruz Cruz, Mexico
Benito Alberto Nava, Coordinadora Valle de Chalco, México
Isidro Velasco Cruz, FPFVI-UNOPII, Mexico
Sergio Emiliano Martínez, Mexico
María Teresa Carrillo Romero, Mexico
Sergio Martínez Romero, Mexico
Carlos Cuitlahuac Martínez Carrillo, Mexico
Sergio F. Vargas Arroyo, Mexico
Voces Oxauqñas Construyendo Autonomía y Libertad VOCAL, México
Colectivo Todos Somos Presos, México
Aída Hernández Ruiz, Magisterio Democrático, México
Enríque Gómez, Trabajadores Democráticos de Occidente, México
Benito Colin, Preparatoria Popular Tacuba, México
Fausto de Jesús G., Movimiento de Unificación y Lucha Triqui MULT, México
Giselle Martínez, UCM D.H.Voces Oxauqñas Construyendo Autonomía y Libertad VOCAL, México
Colectivo Todos Somos Presos, México
Movimiento Contra el Alza de los Energéticos y la Carestía A.C.
Pedro Flores Rodriguez, Movimiento Estudiantil Revolucionario Internacionalista, México
Marco A. Cruz Adame, Comisión de Educación y Cultura, México
Martha Alicia Camacho Loaiza, Unión de Madres con Hijos Desaparecidos de Sinaloa, México
Graciela Mijares, UNIOS, México
Lilia Gaxiola, Unión de Madres con Hijos Desaparecidos de Sinaloa, México
Ofelia Aguilar Rivas, Consejo de Radio Participante de Campo y la Ciudad A.C., México
. Alejandro Aceves Lario, Bandera Negra, México
Leticia Ortega, sayecari-por la cultura de los pueblos, México
Marco Antonio Campos Cabañas, Coordinadora Lucio Cabañas B., México
Agencia Prensa India, México
Santiago Jimenez Jimenez, PUDEE, México
María de los Ángeles Fernández, Comité Pedregales, México
José Martinez, Juventud Comunista de México,
Luis Villoro, Mexico
Eva Vázquez Granados, Mexico
María Bernabé J., MMSC, Mexico
Pablo García, Mexico
Luis Manuel López Cruz, Mexico
Paula Villanueva M., Mexico
Roberto Valdés Huerta, Mexico
Wes Enzina, Mexico
Francisco Madruaño, Mexico
Lilia Patricia Lopez, Mexico
Debora Manchón Lerman, Mexico
Brenda Aguilar Marroquín, Mexico
Enriqueta López de la Cruz, Mexico
Elvira Nava, Mexico
Laura Vargas, Mexico
J. Ires, Mexico
José Martínez, Juventud Comunista de México
Santiago Navarro, Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Omar Altamirano G., Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Jesús Antonio Rojas, Colectivo Cosmovisión Madre Tierra
Miguel A. Alvarado, Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Mariana Selvas, Campaña contra la tortura Sexual
Italia Mendez, Campaña Contra la tortura Sexual
Amigos de Mumia, México
Atenco Somos Todos, España
G. Arriola
Francisco Medina, México
Nayeli Hernández, La Otra Cultura D.F., México
Edgar Lara Hernández, La OTra Cultura D.F., México
Colectivo Revolucionario Antikapitalista, México
Jesús Mostalas, ASSI, España
Katia Oceransky, Solidaridad Internacional Asturias, España
Jaime Montejo, Brigada Callejera de Apoyo a la Mujer
Victorino Peña, El Provocador Alternativo
Roberto Madero, La Otra Cultura D.F.
Andrés Martinez Tellez, Colectivo Miserables Libertarios
Samuel Lara, MECHA/ARMA, USA
Adrian Gaspar, MECHA, USA
Federico B. Lozoja, Red Democrática de Trabajadores de la Educación de Veracruz, México
Tzapotlatenan Xiuhtecuhtli Tonatiuh, México
Hector B., Red de Medios Libres, México
Esperanza González, México
Pablo Pérez, La raíz del glifo, México
Luz Rivera, Consejo Nacional Urbano y Campesino de Tlaxcala, México
Alerta Colectivo, México
Antonio Altamirano Ramos, Comunidad Yerbabuena en Resistencia, México
در جلسهء بحث و گفت و گو در مورد «سركوب»، در سومين روز از برگزارى «نخستين فستيوال جهانى خشم انسانى»، شركت كنندگان قطعنامهاى در دفاع از حقوق كارگران ايران و عليه دستگيرىهاى اخير فعالان كارگرى صادر كردند.
در اين همايش ابتدا فعالين ايرانى شركت كننده در اين فستيوال گزارش كوتاهى در مورد سركوبهاى اخير كارگران توسط جمهورى اسلامى ارائه نمودند و سپس حضار با صداى خانم منيژهء گازرانى همسر محسن حكيمى از چگونگى دستگيرى بیژن اميرى و محسن حكيمى با خبر شدند. آنگاه قطعنامهء زير در محكوميت جمهورى اسلامى و با خواست آزادى فعالان كارگرى صادر شد.
قطعنامه
ما، گروهها، سازمانها، جمعها، و افراد از كشورهاى مختلف جهان كه در «اولين فستيوال جهانى خشم انسانى» در شهر مكزيكو، در جلسهء بحث و گفت و گو حول «سركوب» حضور داريم، همبستگى خود را با كارگران زن و مردى كه در ايران براى شرايط بهتر كار، حقوق بيشتر، و حق سازماندهى آزادانه مبارزه مى كنند، ابراز مى كنيم.
ما شديداً تعقيب فعالین جنبش كارگرى مستقل توسط دولت جمهورى اسلامى ايران را محكوم مى كنيم.
ما خواستار آزادى فورى فعالين كارگرى، بيژن اميرى، محسن حكيمى، ابراهيم مددى و پدرام نصرالهى كه طى هفتهء گذشته دستگير و از همان زمان مفقودالاثر شدهاند هستيم.
زندانى سياسى آزاد بايد گردد!
مكزيك، ۲۸ دسامبر ۲۰۰۸
امضاها:
John Holloway, Universidad Autonoma de Puebla, Mexico
Raul Zibechi, Uruguay
Osar Olivera Foronda, Secretario Ejecutivo de Federacion de Trabajadores Fabriles, Bolivia
Colectivo Contra La Tortura y la Impunidad- CCTI, México
José Pascual, CGT, España
Fuga Em Rede, Colectivo Gallego de Acción Global, España
Revista Alana, Grecia
Mazza Vilma, Ya Basta, Italia
Ian Favre, Radio Zinzine, Francia
Raymundo Garcés, FRENDESO, Panama
انديشه و پيكار
Suguru Kamabayashi, Japón
Tomoyok Sueoku, Japón
Pedro C.B. Leal, Brasil
Gastón Wahnish, Argentina
Leandro Pankonin, Argentina
Hector, ASSI, España
Jon Igelmo Zaldivar, España
Sergio Jerónimo Sánchey, Coordinadora Maxel de Querétaro, México
Victor Rodriguez Reyes, Resistencia, México
Lisa Roth, Comité de Solidaridad con américa Latina, Noruega
Raymundo García, Frente Nacional de los Derechos Económicos y Sociales, Panamá
Sol Porras, Comité de Derechos Humanos, México
Antonio Martínez Hernández, Frente Estatal Contra la Represión, Querétaro, México
Eduardo Cimadevila Cavanillas, C.C. La Piluka, Madrid, España
سازمان فدائيان (اقليت)
Cuauhtli Slagado Bautista,
Guillermo Juary Tellez Romero
Culema Giowana Carrillo Aldape
Enegre Gómez, Mexico
Nora Flores Hernández, Mexico
Amelia Cruz Chavarria, Mexico
Juan Cruz Salas, Mexico
María Isabel Cruz Cruz, Mexico
Copytzy Cruz Cruz, Mexico
Benito Alberto Nava, Coordinadora Valle de Chalco, México
Isidro Velasco Cruz, FPFVI-UNOPII, Mexico
Sergio Emiliano Martínez, Mexico
María Teresa Carrillo Romero, Mexico
Sergio Martínez Romero, Mexico
Carlos Cuitlahuac Martínez Carrillo, Mexico
Sergio F. Vargas Arroyo, Mexico
Voces Oxauqñas Construyendo Autonomía y Libertad VOCAL, México
Colectivo Todos Somos Presos, México
Aída Hernández Ruiz, Magisterio Democrático, México
Enríque Gómez, Trabajadores Democráticos de Occidente, México
Benito Colin, Preparatoria Popular Tacuba, México
Fausto de Jesús G., Movimiento de Unificación y Lucha Triqui MULT, México
Giselle Martínez, UCM D.H.Voces Oxauqñas Construyendo Autonomía y Libertad VOCAL, México
Colectivo Todos Somos Presos, México
Movimiento Contra el Alza de los Energéticos y la Carestía A.C.
Pedro Flores Rodriguez, Movimiento Estudiantil Revolucionario Internacionalista, México
Marco A. Cruz Adame, Comisión de Educación y Cultura, México
Martha Alicia Camacho Loaiza, Unión de Madres con Hijos Desaparecidos de Sinaloa, México
Graciela Mijares, UNIOS, México
Lilia Gaxiola, Unión de Madres con Hijos Desaparecidos de Sinaloa, México
Ofelia Aguilar Rivas, Consejo de Radio Participante de Campo y la Ciudad A.C., México
. Alejandro Aceves Lario, Bandera Negra, México
Leticia Ortega, sayecari-por la cultura de los pueblos, México
Marco Antonio Campos Cabañas, Coordinadora Lucio Cabañas B., México
Agencia Prensa India, México
Santiago Jimenez Jimenez, PUDEE, México
María de los Ángeles Fernández, Comité Pedregales, México
José Martinez, Juventud Comunista de México,
Luis Villoro, Mexico
Eva Vázquez Granados, Mexico
María Bernabé J., MMSC, Mexico
Pablo García, Mexico
Luis Manuel López Cruz, Mexico
Paula Villanueva M., Mexico
Roberto Valdés Huerta, Mexico
Wes Enzina, Mexico
Francisco Madruaño, Mexico
Lilia Patricia Lopez, Mexico
Debora Manchón Lerman, Mexico
Brenda Aguilar Marroquín, Mexico
Enriqueta López de la Cruz, Mexico
Elvira Nava, Mexico
Laura Vargas, Mexico
J. Ires, Mexico
José Martínez, Juventud Comunista de México
Santiago Navarro, Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Omar Altamirano G., Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Jesús Antonio Rojas, Colectivo Cosmovisión Madre Tierra
Miguel A. Alvarado, Colectivo Siembra Lucha y Cosecha
Mariana Selvas, Campaña contra la tortura Sexual
Italia Mendez, Campaña Contra la tortura Sexual
Amigos de Mumia, México
Atenco Somos Todos, España
G. Arriola
Francisco Medina, México
Nayeli Hernández, La Otra Cultura D.F., México
Edgar Lara Hernández, La OTra Cultura D.F., México
Colectivo Revolucionario Antikapitalista, México
Jesús Mostalas, ASSI, España
Katia Oceransky, Solidaridad Internacional Asturias, España
Jaime Montejo, Brigada Callejera de Apoyo a la Mujer
Victorino Peña, El Provocador Alternativo
Roberto Madero, La Otra Cultura D.F.
Andrés Martinez Tellez, Colectivo Miserables Libertarios
Samuel Lara, MECHA/ARMA, USA
Adrian Gaspar, MECHA, USA
Federico B. Lozoja, Red Democrática de Trabajadores de la Educación de Veracruz, México
Tzapotlatenan Xiuhtecuhtli Tonatiuh, México
Hector B., Red de Medios Libres, México
Esperanza González, México
Pablo Pérez, La raíz del glifo, México
Luz Rivera, Consejo Nacional Urbano y Campesino de Tlaxcala, México
Alerta Colectivo, México
Antonio Altamirano Ramos, Comunidad Yerbabuena en Resistencia, México
FERZAD KEMANGERin yazdiği mektub (ingilizce)
I’ve been in prison for many months; a prison that was supposed to take away and destroy my determination, my love and my humanness. A prison that was expected to pacify and tame me, like “a docile lamb”; for months I have been in a prison with tall walls, as high as the history. Tall walls that were supposed to separate me from the people that I love; a permanent space between me and my homeland’s children; however, I look through my cells’ window everyday and see myself amongst them and similar to them, and they see their pains in me as prisoner; thus the prison connected us even deeper than before. It was expected that the darkness of the prison take the meaning and importance of brightness and light away, but in prison I witnessed the growing of violet in the dark.
It was expected that I would forget the sense of time and its value; but I’ve been living outside the prison in each moment and have been born again to choose a new path.
And, similar to the prisoners before me, I’ve also endured the insults, abuses and degradations hoping that may be I would be the last one having to suffer from the darkness of the prison. But, one day, they called me a combatant, suggesting that I had gone to a war with their “god” hence they weaved their rope of justice to end my life at a dawn. I have been awaiting unwantedly the execution of my death order since then. However, now that they want to take my life away from me, because of my love for humankind, I have decided to donate my body parts to patients who might benefit from it after I’ve died. I would also like to give my heart, which is full of love and affection to a child. It doesn’t matter where this child comes from, whether from the shore of Karoon River or from the foothills of Sabalan Mountain or the desert in the east or from Zagros Mountains . The main thing is that my restless and rebellious heart should beat in a child’s chest who more rebelliously than me shares his childhood wishes with the moon and stars at nights and take them as witnesses to ensure that s/he would not betray his/her childhood dreams in adulthood. I wish my heart beat in someone’s chest who is restless for children that sleep hungry at nights; and someone that commemorate the memory of “Haamed” the sixteen year old student form my city that wrote, “ even my smallest dreams in this life cannot be achieved” and then hanged himself.
Let my heart beat in someone’s chest, and it’s not important what language s/he speaks or what’s his/her color of skin; only if s/he is a working person’s child whose father’s calluses on the hand would spark my heart with outrage against inequalities. My heart to beat in someone’s chest who in future would become a teacher in a remote village. And his/her students would welcome him/her every morning with beautiful smiles and they would share their happiness and games with him/her. May be then these children would not experience the taste of poverty and hunger and in their worlds there would not be no meanings for “prison, torture, oppression and inequality”.
Allow my heart to beat in any part of this wide world; only be mindful that it would become someone’s heart that has a lot to say about their people and homeland; people who had a history of suffering, pain and sorrow.
Let my heart beat in a child’s chest, so on a sunrise I can scream in my mother’s tongue: I would like to be a breeze and spread the “message of love to human beings” to the whole broad earth.
Farzad Kamangar
The section of Infectious Diseases
Rajayee Shahr Prison-City of Karaj
December 28, 2008
Written originally in Evin Prison on December 22, 2008
It was expected that I would forget the sense of time and its value; but I’ve been living outside the prison in each moment and have been born again to choose a new path.
And, similar to the prisoners before me, I’ve also endured the insults, abuses and degradations hoping that may be I would be the last one having to suffer from the darkness of the prison. But, one day, they called me a combatant, suggesting that I had gone to a war with their “god” hence they weaved their rope of justice to end my life at a dawn. I have been awaiting unwantedly the execution of my death order since then. However, now that they want to take my life away from me, because of my love for humankind, I have decided to donate my body parts to patients who might benefit from it after I’ve died. I would also like to give my heart, which is full of love and affection to a child. It doesn’t matter where this child comes from, whether from the shore of Karoon River or from the foothills of Sabalan Mountain or the desert in the east or from Zagros Mountains . The main thing is that my restless and rebellious heart should beat in a child’s chest who more rebelliously than me shares his childhood wishes with the moon and stars at nights and take them as witnesses to ensure that s/he would not betray his/her childhood dreams in adulthood. I wish my heart beat in someone’s chest who is restless for children that sleep hungry at nights; and someone that commemorate the memory of “Haamed” the sixteen year old student form my city that wrote, “ even my smallest dreams in this life cannot be achieved” and then hanged himself.
Let my heart beat in someone’s chest, and it’s not important what language s/he speaks or what’s his/her color of skin; only if s/he is a working person’s child whose father’s calluses on the hand would spark my heart with outrage against inequalities. My heart to beat in someone’s chest who in future would become a teacher in a remote village. And his/her students would welcome him/her every morning with beautiful smiles and they would share their happiness and games with him/her. May be then these children would not experience the taste of poverty and hunger and in their worlds there would not be no meanings for “prison, torture, oppression and inequality”.
Allow my heart to beat in any part of this wide world; only be mindful that it would become someone’s heart that has a lot to say about their people and homeland; people who had a history of suffering, pain and sorrow.
Let my heart beat in a child’s chest, so on a sunrise I can scream in my mother’s tongue: I would like to be a breeze and spread the “message of love to human beings” to the whole broad earth.
Farzad Kamangar
The section of Infectious Diseases
Rajayee Shahr Prison-City of Karaj
December 28, 2008
Written originally in Evin Prison on December 22, 2008
FAXTE ZAMANİye ayid alinti
Fakhteh Zamani
Fakhteh ZamaniAll over the world, ordinary women, men, and children are fighting for the rights of their communities to be recognized. Fakhteh Zamani spoke to MRG about her work in support of Iran’s minorities.
A published expert in wireless communications, Canada-based Fakhteh Zamani is better known for her determination to remedy injustices suffered by Iran’s minorities. Fakhteh, an Iranian Azerbaijani, left Iran more than18 years ago but she remains passionate about her homeland and uses modern communications methods to gather and share information about minorities.
Fahkteh’s concern for the numbers of young minority members under arrest and subjected to torture led to her creating the Association for the Defense of Azerbaijani Political Prisoners, but she condemns Tehran’s abuses against all minorities.
Iran – a nation of concealed minorities
Iran is home to considerable communities of Azerbaijainis, Baluchis, Kurds, Arabs and Turkmen, who are not all Shia Muslim but also Sunnis, Christians, Bah’ais and Jews. Minorities are jointly estimated by some to make up close to half of Iran’s population, and they constitute a disproportionate element of the prison population.
"Minorities are jointly estimated by some to make up close to half of Iran’s population, and they constitute a disproportionate element of the prison population."
Fakhteh’s activism started when she realised hardly anyone knew about the abuses against Azerbaijainis in Iran. She later took on cases involving Baluchis when she discovered how many were being executed while the world remained unaware.
Disturbingly many were youths under 18 years of age – legally children under UN conventions. By dint of sending emails, making phone calls and asking questions, Fakhteh started receiving information from witnesses and relatives of the oppressed and condemned - and threats from opponents wanting to silence her.
Life in Iran for minorities is complex. There have been charges of voting irregularities and minorities sometimes fall foul of the authorities if they protest against provocative statements and actions. In a country where the media is well controlled, cartoons depicting Azeris as cockroaches in 2006 caused huge offence: the editor of the publication was imprisoned- albeit temporarily - but authorities moved against protestors with such force that hundreds were arrested and Azeri websites reported many deaths.
Repression and control of minorities
Minorities are concentrated in the country’s periphery and contain a wealth of oil, minerals and rich agricultural areas along Iran’s borders. Fakhteh tells how this gives Tehran the excuse for repression of minorities - ostensibly in defence of the nation. She says that in some areas aquifers have been diverted, indigenous peoples removed and Persian families moved in.
One group, the Baluchis, are particularly targeted by repressive measures - Tehran apparently fears that Baluchi unrest in neighbouring Pakistan, may spread over the border. But Fakhteh says hundreds are on death row and well over a thousand estimated to be in prison after trials - many of them young men under 17.
Few minority representatives with any status within Iran risk speak out while Tehran preaches the importance of national unity. Any reports of human rights violations of minorities coming from Washington prompt charges of destabilisation from Tehran against minorities. So Fakteh stresses that support for human rights from other nations is doubly welcome.
Champions such as Fakhteh are vital to Iran’s minorities, and as she notes her email inbox gets fuller every day. While the intricacies of bluetooth communications may no longer be her main focus, it is thanks to technology that Fakhteh is able to fight for minority rights from her base in Canada.
Fakhteh ZamaniAll over the world, ordinary women, men, and children are fighting for the rights of their communities to be recognized. Fakhteh Zamani spoke to MRG about her work in support of Iran’s minorities.
A published expert in wireless communications, Canada-based Fakhteh Zamani is better known for her determination to remedy injustices suffered by Iran’s minorities. Fakhteh, an Iranian Azerbaijani, left Iran more than18 years ago but she remains passionate about her homeland and uses modern communications methods to gather and share information about minorities.
Fahkteh’s concern for the numbers of young minority members under arrest and subjected to torture led to her creating the Association for the Defense of Azerbaijani Political Prisoners, but she condemns Tehran’s abuses against all minorities.
Iran – a nation of concealed minorities
Iran is home to considerable communities of Azerbaijainis, Baluchis, Kurds, Arabs and Turkmen, who are not all Shia Muslim but also Sunnis, Christians, Bah’ais and Jews. Minorities are jointly estimated by some to make up close to half of Iran’s population, and they constitute a disproportionate element of the prison population.
"Minorities are jointly estimated by some to make up close to half of Iran’s population, and they constitute a disproportionate element of the prison population."
Fakhteh’s activism started when she realised hardly anyone knew about the abuses against Azerbaijainis in Iran. She later took on cases involving Baluchis when she discovered how many were being executed while the world remained unaware.
Disturbingly many were youths under 18 years of age – legally children under UN conventions. By dint of sending emails, making phone calls and asking questions, Fakhteh started receiving information from witnesses and relatives of the oppressed and condemned - and threats from opponents wanting to silence her.
Life in Iran for minorities is complex. There have been charges of voting irregularities and minorities sometimes fall foul of the authorities if they protest against provocative statements and actions. In a country where the media is well controlled, cartoons depicting Azeris as cockroaches in 2006 caused huge offence: the editor of the publication was imprisoned- albeit temporarily - but authorities moved against protestors with such force that hundreds were arrested and Azeri websites reported many deaths.
Repression and control of minorities
Minorities are concentrated in the country’s periphery and contain a wealth of oil, minerals and rich agricultural areas along Iran’s borders. Fakhteh tells how this gives Tehran the excuse for repression of minorities - ostensibly in defence of the nation. She says that in some areas aquifers have been diverted, indigenous peoples removed and Persian families moved in.
One group, the Baluchis, are particularly targeted by repressive measures - Tehran apparently fears that Baluchi unrest in neighbouring Pakistan, may spread over the border. But Fakhteh says hundreds are on death row and well over a thousand estimated to be in prison after trials - many of them young men under 17.
Few minority representatives with any status within Iran risk speak out while Tehran preaches the importance of national unity. Any reports of human rights violations of minorities coming from Washington prompt charges of destabilisation from Tehran against minorities. So Fakteh stresses that support for human rights from other nations is doubly welcome.
Champions such as Fakhteh are vital to Iran’s minorities, and as she notes her email inbox gets fuller every day. While the intricacies of bluetooth communications may no longer be her main focus, it is thanks to technology that Fakhteh is able to fight for minority rights from her base in Canada.
Subscribe to:
Posts (Atom)